نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88 بهمن 4 توسط
مشکات | نظر
ای فرزند آدم !
من تو را آفریده ام واز حال درون تو با خبرم.
اسرار تو را می دانم وبر ملا نمی کنم.
تنها کسی هستم که تو مطمئنی به تو خیانت نمی کنم.
سرچشمه و منبع همه عشق ها ومحبت ها منم.
تو را برای خودم درست کرده وپرداخته ام.
به من روی آور و با من انس بگیر.
از دیگران بگریز و در من بیاویز.
تو مال منی، نه از آن دیگران،
اگر یک قدم به سوی من بیایی،
ده قدم به سوی تو خواهم برداشت.
ای فرزند آدم !
در شگفتم که چگونه تو با مردم انس می گیری
و به دیگران دل می بندی در حالی که می دانی تنها خواهی مرد
و می دانی تنها در قبر خواهی خفت و تنها در پیشگاه من خواهی ایستاد
وتنها حساب پس خواهی داد.
آیا اندیشیده ای چقدر تنها خواهی بود؟
ساعتی ؟
روزی ؟
سالی ؟
چند هزار سال ؟
چند میلیون سال ؟
با خودت فکر کن و بیندیش
هر قدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی، در دنیا با من انس بگیر.
اگر لحظه ای، لحظه ای
و اگر همیشه، همیشه!
کتاب تنهایی / محمدرضا زائری
طبقه بندی: فرزند آدم، خدا گفت، انس با خدا